سرویس علمی وفرهنگی خبرگزاری حوزه در گفتگو با حجتالاسلام علی ابوترابی عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، استاد روانشناسی و مشاوره خانواده، با تشریح جایگاه شخصیتی حضرت معصومه (س)، به بررسی جایگاه دختران در اندیشه دینی و جامعه دین محور پرداخته است.
*نگاه اسلام نسبت به دختران چیست و آیا اساساً میتوان گفت که اسلام در این مورد نگاهی متمایز دارد؟
در آموزهای اسلامی به ویژه آموزههای روایی و منابع دینی، دختران بهعنوان فرزندانی با برکت، انیس و مونس، فرزندانی نیکو، مهربان و همچنین گلهای خوشبو برای والدین تعبیر شدهاند؛ حتی گاهی بیان صفات و تعابیر دیگری مثل پاداشهای معنوی برای داشتن دختر، به گونهای است که اصل داشتن دختران برای والدین، بهعنوان عمل صالح تلقی شده و دخترداری بهعنوان زمینة دوری والدین از آتش جهنم عنوان گردیده است. فراتر از آن احسان به دختران و سرپرستی ایشان در امر تربیت، آنچنان منزلت والدین را بالا میبرد که به تعبیر اهل بیت (ع)، کسی که در تربیت دختر و دخترداری کوشا باشد، در معیت پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد بهشت میشود؛ همچنین دوست داشتن دختران بستگی به ایمان فرد دارد، بهحدی که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «ریح الولد من ریح الجنه و لا یحب البنات الا المومن»؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج2، ص: 369 در فراز دوم این حدیث به صراحت اشاره دارد که هر قدر ایمان فرد بیشتر باشد، محبت و مهربانی او نسبت به دخترانش نیز بیشتر خواهد بود.
*علت این تکریم چیست؟
اگر بخواهیم از علت این تکریم، احترام و فلسفه آن صحبت کنیم، باید در ابتدا به وظیفه و رسالت زنان در جامعه اسلامی توجه کنیم؛ حقیقت این است جامعهای شکوفایی و رشد خواهد داشت که از وجود دختران عفیف، که در آینده مادرانی سالم و پاک خواهند بود، شکل یافته باشد، توانمندی ذاتی زنان در تربیت انسانها، قدرت ویژه آنها در به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهای بینظیر انسان، از آیات الهی و شگفتیهای آفرینش است؛ اما بروز این همه کمال در زنان، اینگونه نیست که در هر شرایطی، توسط زنان ایفا شود، بلکه زنان زمانی میتوانند این نقش آفرینی را ایفا کنند که بهطور نسبی، در خود ایشان زمینههایی برای ارزشهای وجودیشان، توسط والدین آگاه، شکوفا شود، لذا ایشان نیاز به تکریم و احترام ویژه والدین دارند، به طوری که فاکتور اساسی و عامل بنیادین شخصیت زنان، احساس کرامت، ارزشمندی و دوری از حقارت است، همانطوری که این احساس میتواند آنها را به مرتبهای از تعالی برساند تا زمینه ساز معراج مردان شوند، به همین صورت نیز اگر زنان در این ویژگیها نتوانند به رتبه مطلوبی برسند و شخصیت ایشان مورد سئوال قرار گیرد و بهعنوان ابزاری در جهت شهوات اجتماعی و نمایشگری در زمینههای اجتماعی تلقی شوند، احساس حقارت در ایشان تجلی پیدا میکند.
اگر زنان و دختران یک جامعه تبدیل نمادهایی از احساس حقارت شدند، با قاطعیت میتوان گفت که ارزشهای انسانی و رسیدن به کمال در جامعه (نه در زن و نه در مرد) پدیدار نخواهد شد، بلکه پلیدیها و پستیها جایگزین آن میشود. لذا وجه مشترک آموزههای اسلامی، مهمترین مؤلفه در احادیث و همچنین سفارش بزرگان دینی، تکریم و توجه مثبت و ارزشدهی به دختران است، بهطوری که در سر فصلهای روایی، عناوینی چون پاداش تربیت دختران و نکوهش از کسانی که دختران را دوست ندارند، فضیلت دختران و موضوعاتی مانند پاداش ویژه شاد نمودن دل دختر در بین فرزندانمان، امتیازات ویژه دخترداری و سر و سامان دادن به نیازها وکارهای دختران و همچنین تسریع در امر ازدواج دختران نسبت به پسران و مطالب بسیار دیگر، مشاهده میشود که بهنظر میرسد این ادبیات متمایز در قرآن و روایات، ناظر به اهمیت تربیت دختران است.
*مهمترین سر فصلهای تربیتی که باید در تربیت دختران مد نظر باشد چیست؟
باید فلسفه این مطالب را در این بدانیم که در مرحله اول، ذات دختر پرورش یابد تا خود او به مربی اجتماعی تبدیل شود، بعد علاوه بر تکریم و ابراز مسائل عاطفی و محبت نسبت به دختران، در تربیت آنان، باید اصول و موضوعاتی نیز مورد توجه و اهتمام والدین و مسئولان فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. موضوعاتی چون :الف) توجه به تربیت دینی دختر در سالهای کودکی و نوجوانی:
برنامهریزی در این جهت یا در راستای پرورش هوش هیجانی که در علوم تربیتی و روانشناختی روز، هوش هیجانی یاهوش عاطفی، اثراتی بسیار فراتر از هوش عمومی دارد؛ افزایش قدرت سازگاری و تعقل، مورد اهتمام و توجه بیشتری قرار گیرد؛
ب) توجه به آموزشهای خاص علمی برای دختران:
آموزش دختران در جهت فهم فلسفه تفاوتهای دختر و پسر در حوزههای تربیت، آداب و رسوم و فقه و حقوق؛
ج) عنایت والدین برای تربیت جنسی دختران؛
د) آموزش شناخت وظائف کودک در ارتباط با والدین، یعنی شناساندن مقام والدین به کودکان به ویژه دختران؛
ه) آموزش آداب رسوم اجتماعی؛
و) آموزش عفاف، پوشش، حریم و حدود ارتباطی با نامحرمان؛
ر) تعلیم فقه و احکام عمومی ویژه دختران؛
ز) آموزش مهارتهای زندگی و آموزش بهداشت تن و بدن و نیز توجه به آموزش مهارتهای هنری برای دختران، یعنی آموختن مهارتهای مربوط به آینده زندگی مشترک دختران و مسائل خانه داری، البته متناسب با سن آنها؛
ح) آموزش مسائل عقیدتی وهمچنین برخی از نکات روانشناختی، مثل شیوههای شاد و پر نشاط بودن و سایر مسائلی که باید در این مهارتها، موردتوجه والدین باشند.
* این آموزشها در سنین مختلف یکسان هستند یا متفاوتند؟
البته این آموزشها اختصاص به سن خاصی ندارد، اما روش آموزشی آن در سنین مختلف متفاوت است؛ یکی از آسیبهای تربیتی این است که والدین فکر میکنند این آموزشها به سن خاصی اختصاص دارد، مثلا ممکن است بعضی از والدین فکر کنند، آموزش عفاف وحجاب مربوط به سن تکلیف میباشد که این برداشت، غلط است. در عموم موضوعات تربیتی، آموزش و تربیت یک پروسه و فرآیند بوده که مراحل مختلفی در سنینهای گوناگون دارد و مراحل نیز به هم ارتباط دارند، اما در هر مرحله و در هر سن، متناسب با آن سن تعریف میشود، مثلاً در مورد عفاف و حجاب، در یک مرحله سنی ممکن است از «آموزش الگویی» استفاده شود و در مرحله دیگر «آموزش مبتنی بر تشویق و تنبیه»، اما در سن دیگری، مبتنی بر فهم فلسفه عفاف و حجاب باشد و در سن دیگری این آموزش و تربیت باید در کنار ارضاء نیازهای جوانی و نوجوانی صورت گیرد، در غیر این صورت آموزش ناقص خواهد ماند.
*آیا میتوان این آموزشها را به نهادهای آموزشی مثل مدارس واگذار کرده و خانوادهها نقشی نداشته باشند؟
در حال حاضر خانوادههای زیادی را مشاهده میکنیم که مسائل تربیتی فرزندان خود را به مسئولین فرهنگی و آموزشی واگذارکردهاند، پس باید دید که آیا برون داد مطلوبی داشتهایم یا نه ؟ آنچه از تجلّیات اجتماعی در جامعه و منحنیهای فرهنگی و اجتماعی میبینیم، این گونه نیست؛ بر اساس مسائل فنی و تئوریک، در هیچ کجای جهان نمی توان این مسائل را به عهده آموزش و پرورش گذاشت و البته گویا در هیچ کجای دنیا، اهتمام به مسائل تربیتی ندارند. در کشور اسلامی ما که این مطلب محل توجه است، نیز به عهده آموزش و پرورش گذاشته نشده، که آن هم دلایلی مثل محدودیت در حوزه امکانات و آگاهیهای خاص دارد، چراکه سازمانهای آموزشی ما فقط برای القای یک سری مسائل علمی رایج روز طراحی شدهاند و مسائل تربیتی بیشتر بهعنوان یک فرع مطرح میشود، لذا والدین باید نسبت به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند.
*مهمترین آسیبهای تربیتی دختران چه مسائلی است؟
قبل از اشاره به مهمترین آسیبهای تربیتی دختران، اجازه دهید متعرض این مطلب شوم که چرا به مسائل تربیتی نسبت به دختران، تاکید بیشتری داریم؛ به نظر میرسد که دختران چه در تربیت و رشد و یا چه در آسیبهایی که میبینند، آسیبپذیرتر و شکنندهتر هستند، اگر زمینههای رشد ایشان نیز مهیا شود، شکوفاتر هستند. در وضع فعلی اجتماعی، به خصوص در هجمه فرهنگی دشمن، به دلیل اینکه ساختارهای اجتماعی ما یک ساختار منسجم، هدفمند و منطبق با نیازهای فطری دختران نبوده و از سبک زندگی اسلامی برخوردار نیستیم، لذا مهمترین آسیبهای تربیتی دختران را در موضوعاتی مثل قلمروی پوشش و عفاف، تحصیلات و نابسامانی در حوزه اشتغال و ازوداج و از همه مهمتر در بحران هویت مشاهده میکنیم.
*برای آسیب شناسی دو حوزه پوشش و عفاف و تحصیل چه روشی را پیشنهاد میکنید ؟
حوزه عفاف و پوشش دختران از مواردی است که جامعه متدین نسبت به آن حساسیتهایی را نشان میدهند، این در حالی است که سال به سال، وضعیت نامطلوبتری را در این مسئله داریم؛ به نظر میرسد با کالبدشکافی آسیبها در حوزه عفاف، یکی از مهمترین مسائل، این است که پوشش و عفاف را تک بعدی تلقی میکنیم، در حالی که مسئله عفت و پوشش یک مسئله چند بعدی و سیستمی بوده و به ابعاد مختلف وجود یک دختر، مرتبط میباشد، ما تعالیم رفتاری اسلام را مورد توجه قرار میدهیم، اما به بسیاری از آموزههای اصیل اسلام در حوزه مسائل اجتماعی و خانواده، توجه نمیکنیم؛ ازدواج به موقع دختران و توجه به نیازههای عاطفی ایشان در دورههای آغازین جوانی مورد توجه جامعه ما نیست و تزاحمهای زیادی با سایر ابعاد زندگی و نیز آداب و رسوم اجتماعی و قوانین نهادهای مرتبط با زنان و دختران در جامعه داریم، یعنی عفاف وحجاب زمانی موفق است که آموزش، تحصیلات و سن ازدواج دختران در جامعه و رسانههای اجتماعی، عفت محور باشد. در غیر این صورت موفق نخواهیم بود، یعنی زمانی که دختر به بلوغ شرعی و بعد از آن به بلوغ جنسی میرسد، حدوداً سن 22 سالگی است، پس نمی توان در این دوره دهساله بلوغ شرعی و بلوغ عاطفی، او را امر به رهبانیت کرد.
مشکل جدی دیگر این است که آسیب رسانههایی مثل صدا و سیما، رسانههای تصویری مانند سینما و نهادهایی مانند آموزش و پرورش، در مسئله عفاف و پوشش با هم تضاد بسیار دارند، مثلا رسانه ملی میخواهد صورت یک بازیگر را نشان دهد، اما مقید است که موی دختر را نشان ندهد، برعکس، در رسانهای مثل سینما خلاف این را مشاهده میکنید؛ در حوزه رادیو و تلویزیون نیز در خصوص مسائلی که به عفاف مربوط میشود، تضادهای مبتذلی را مشاهده میکنیم، مثلا استفاده از تُن و لحن صدای یک دختر، امر نامطلوبی شناخته نمی شود، هر چند مروج فرهنگ بیگانه باشد ؟! در پایگاههای رادیویی نیز گویندگان زن از ظرافتهای صدای زنانه که میتواند برای مردان مهیج باشد، استفاده میکنند و این یک آموزه غربی در عرصه هنر است؛ اما اگر همین خانم بخواهد در سیما ظاهر شود، نباید موی او پیدا شود، لذا این تضادها مشاهد میشود؛ با این حال حرکات و تننازیهای زنانه رایج است؛
گاهی در یک شبکه تلویزیونی، خانمی راجع به چادر مشکی صحبت میکند و همزمان در شبکهای دیگر، مجری برنامه خانمی است که با پوشش ناهنجار و حرکات خاص، برنامه را اجرا میکند و حتما هم باید با یک مرد برنامه را اجرا کند؛ این چگونه میتواند، برای دختران عفاف را الگوسازی کند، متاسفانه تضاد و تعارض در ارزشهای دو نهاد کفیل آموزش و پرورش و آموزش عالی را شاهد هستیم؛ یعنی سیاستهای آموزش و پرورش در امر حجاب و عفاف با مسئولین وزارت آموزش عالی متفاوت است، به طوری که در مدارس، حساسیت نسبت به اختلاط دختر و پسر بسیار بالاست، اما در مراکز تحصیلی دانشگاهی که غرائز عاطفی و جنسی در اوج خود قرار دارد، کلاسها به صورت مختلط برگزار میشود.
*موضوع آسیب شناسی تربیتی مربوط به دوران تحصیل دختران را چگونه ارزیابی میکنید ؟
تحصیل بانوان در برخی حوزهها، مورد غفلت قرار گرفته است، در ادامه بحث، ما چند عنوان مهم در مورد تحصیل دختران را میتوان مطرح کرد:
الف ) طولانی شدن دوران تحصیل دختران
ب) تحصیل مشترک دختران با پسران با الگوگیری از غرب
ج)بیهدف بودن محتوای برخی از رشتههای تحصیلی برای دختران
د) طراحی نشدن رشتههای جدید متناسب با نیازها، اهداف، رشد و تعالی دختران
ه) کمبود مسائل تربیتی در نهادی آموزشی و تحصیلی
ز) آموزش غیر متناسب، بلکه متضاد با امر ازدواج
اگر اجازه بفرمایید توضیحی در این باب بدهم، به نظر میرسد که در هر برنامه ریزی، باید مهمترین هدف بهعنوان مطلوب اصلی ما، محور همه برنامهریزیها قرار گیرد، یعنی شکوفا شدن استعدادهای دختران و ترقی و تعالی ایشان بر اساس نگاه اسلام، مورد توجه قرار گیرد و اگر این گونه شد، دیگر امور برای ما، تا حدودی فرعی و جانبی میگردد؛ توجه به نیازهای فطری طبیعی و روانشناختی یک دختر، باید در تربیت و آموزش یک دختر جزء اصول اولیه باشد، اما متاسفانه این مطلب را در آموزش مشاهد نمیکنیم، تحصیل و آموزش دختر باید خانواده محور و ازدواجمحور باشد؛ نه بالعکس؛ یعنی نباید تحصیل دختران مانع ازدواج آنها باشد، چون فرصتهای زیادی را از دست میدهند، پس آموزش در قیاس مسائلی چون تشکیل خانواده و نیازهایی همچون همسری، همسرداری، مادری و پرورش انسانهای نسل آینده، باید محوریت پیدا کند.
برای توضیح بیشتر میتوان گفت که تعیین هویت دختر بودن، معین شدن وضعیت آینده در خصوص تشکیل خانواده، یک نیاز طبیعی، روانشناختی و زیست شناختی است، این نیازها براساس یک نقشه از پیش طراحی شده در انسان عمل میکند؛ یعنی ژنوتیپی است که به مرور زمان تبدیل به فنوتیپ میشود.
در طبیعت و ذات یک دختر، این مسائل وجود دارد. مثلاً در سنین نوجوانی بهطور جهان شمول، این مسائل بروز میکند و این بروز، چندان تاخیر افتادنی نیست. یعنی در دوران نوجوانی، دختر که در حدود دوران راهنمایی است، نیازهای عاطفی این سن بارز میشود و خودش را در سطح روانشناختی نوجوان نشان میدهد؛ تجلیات بدنی، هورمونی و علائم ثانویه جنسی نیز آشکار میگردد و یک نوجوان دختر با تحولات بدنی و روانی جدیدی روبرو بوده و کودکی را پشت سر گذاشته است حال اگر دوران تحصیل او 10 سال یا بیشتر باشد، این مسائل خودش را نشان میدهد، این نیازها نیز ارتباطی با آداب و رسوم اجتماعی ندارد و بهار زندگی در دختران زودتر از پسران آغاز میشود و زودتر از پسران مسیر را طی میکند و زودتر هم نسبت به مردان به پایان میرسد.
اگر در همین فرصت استثنایی دختر هویت خود را ادراک کند و مهمترین نیازهای فطری او ارضا نشود، با یک نابسامانی در امر دختران مواجه میشویم و دیگر تحصیلات عالی مشکل دختران را حل نخواهدکرد؛ قاعدتاً یک دختر اگر فوق لیسانس هم بگیرد، اگر از سنین آغازین جوانی گذشته باشد، فرصت برای ازدواج او کم خواهد شد، اگر زندگی مشترکی هم شکل گیرد اساس آن سرد و لرزان خواهد بود و شاید یکی از دلایلی که باعث شده تا در جامعه، آمار طلاق بالا برود، همین مسائل میباشد. پس برای برونرفت از این مشکلات، میتوان خیلی از مواد آموزشی را که برای ایشان ضروری نیست از تحصیلات دختران حذف کرد و دوره تحصیلی را برای ایشان کوتاهتر نمود. همچنین سرفصل هایی که مربوط به هویت دختران هست را آموزش داد. در ادامه میتوان با ایجاد رشتههای کاربردی و عدم تشویق ایشان برای ورود به رشتههای دانشگاهی که هدفی جز تامین یک نیاز کاذب روانی یا مد اجتماعی است، در این راستا اقدامات سازندهای را انجام داد.
همچنین ایجاد امنیت روانی برای دختران یک حق است، فیزیک مراکز آموزشی باد طوری باشد که برای دختران امنیت روانی و دینی ایجاد کند، لذا احداث دانشگاههای مستقل موردتوجه قرار گرفته و از فضای مختلط احتراز کنیم.